کد مطلب:180036
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:261
توبه ی پیرمرد بر اثر بیانات امام سجاد
هنگام ورود خاندان نبوت به شام، پیرمردی از مردم شام، به
[ صفحه 35]
آنها نزدیك شد و گفت: سپاس خدا را كه شما را كشت و نابود ساخت، و شهرها را از مردان شما آسوده كرد و امیرمؤمنان یزید را بر شما مسلط نمود.
امام سجاد: ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده ای؟
- آری.
امام سجاد: آیا معنی این آیه را فهمیده ای كه خداوند می فرماید:
قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودة فی القربی:
«بگو ای پیامبر، من برای رسالت مزدی جز دوستی با خویشانم را از شما نمی خواهم.» (شوری - 23)
پیرمرد: آری خوانده ام.
امام سجاد: منظور از خویشان پیامبر صلی الله علیه و آله در این آیه ما هستیم. ای پیرمرد آیا این آیه را خوانده ای:
و آت ذاالقربی حقه:
«حق خویشان را ادا كن.» (اسراء - 26)
پیرمرد: آری خوانده ام.
امام سجاد: خویشان در این آیه ما هستیم. ای پیرمرد آیا این آیه را خوانده ای:
و اعلموا انما غنمتم من شیی ء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی:
«بدانید از هر آنچه سود بردید یك پنجم آن مخصوص خدا
[ صفحه 36]
و رسول و خویشان است.» (انفال - 41)
پیرمرد: آری خوانده ام.
امام سجاد: ای پیرمرد! خویشان در این آیه ما هستیم. ای پیرمرد! آیا این آیه را خوانده ای:
انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا:
«همانا خداوند خواسته است كه ناپاكی را از شما خاندان بردارد و شما را پاك و پاكیزه گرداند.» (احزاب - 33)
پیرمرد: آری خوانده ام.
امام سجاد: این آیه در شأن ما نازل شده است.
در این هنگام پیرمرد در سكوت فرو رفت و از گفته ی جسورانه ی خود پشیمان شد و گفت: «تو را به خدا، شما همانید كه گفتید؟»
امام سجاد: آری سوگند به خدا بدون تردید ما همان خاندانیم، به حق پیامبر صلی الله علیه و آله ما همان خویشاوندان هستیم.
پیرمرد، پس از شناخت آنها، گریه كرد و از شدت ناراحتی، عمامه خود را از سر گرفت و بر زمین زد و دستهایش را به سوی آسمان بلند نمود و گفت: «خدایا! ما از دشمنان جن و انس آل محمد صلی الله علیه و آله بیزاریم.» سپس به امام سجاد علیه السلام عرض كرد: «آیا توبه ام پذیرفته است؟»
امام سجاد: آری، اگر توبه كنی، خداوند توبه ات را می پذیرد
[ صفحه 37]
و با ما خواهی بود.
پیرمرد: من توبه كردم.
این خبر به یزید رسید. یزید فرمان داد آن پیر را بكشید. جلادان یزید، او را به شهادت رساندند. [1] .
[1] لهوف، ص 176 - 178.